کفش و لباسش را خودش وصله می زد .
با غلام ها و کنیزها غذا می خورد .
اگر با کسی دست می داد ، دستش را نمی کشید تا اینکه طرف مقابل بکشد .
اگر کسی با او حرف می زد آنقدر صبر می کرد تا حرفش تمام شود .
اگر اطرافیانش به چیزی می خندیدند ، می خندید .
اگر از چیزی تعجب می کردند ، تعجب می کرد .
همیشه هم می گفت : " بهترین شما ، خوش اخلاق ترین شماست . "
الحق ، این بهترین خودش بود .
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
السلام علی المهدی الذی وعد الله عز و جل به الامم