یکـــ الـــــحــــدیــــــدی

ما باید کزبر الحدید باشیم؛ مثل پاره‌هاى فولاد باشیم. ایمانمان را تقویت کنیم؛ بصیرتمان را زیاد کنیم(امام خامنه ای)

یکـــ الـــــحــــدیــــــدی

ما باید کزبر الحدید باشیم؛ مثل پاره‌هاى فولاد باشیم. ایمانمان را تقویت کنیم؛ بصیرتمان را زیاد کنیم(امام خامنه ای)

حکایات خواندنی(۱۴)

هر چی خدا بخواد بهترینه

در زمانهای قدیم پادشاهی بود وزیری داشت که هرچی می شد می گفت:هرچی خواد بخواد خیره"تا اینکه روزی پادشاه مریض شد و قرار ضد که ایکی از انگشتانش را ببرند رو به وزیر کرد و گفت نطرت چیه:گفت هرچی الله بخواد خیره "پادشاه ناراحت شد ولی به روی خودش نیاورد تو دلش گفت برات دارم
تا اینکه روزی به وزیر گفت ییا به شکار برویم وزیر قبول کرد. به جنگل رفتند نزدیک چاهی رسیدند پادشاه گفت بهترین فرصت اینه به وزیر گفت آب بکش برامون وزیر به دهنه ی چاه که رسید پادشاه او را هل داد و بعد گفت :الان چی :وزیر گفت هر چی خدا بخواد خیره"پادشاه خندید و رفت .پادشاه راه را گم کرد تا سر از روستایی درآورد که رسم آنها در این روز این بود که هرکس وارد روستا می شد او را می کشتند پادشاه را گرفتند و به زندان انداختند خواستند او را بکشند که دیدند اعضوی کم دارد به همین دلیل منصرف شدند و او را رها کردند پادشاه خوشحال شد . گفت""هر چی خدا بخواد خیره""خیلی سریع به چاه برگشت و وزیر را بیرون اورد و گفت تو درست می گفتی اگه انگشت منو نمی بریدن الان مرده بودم واگه تو را داخل چاه نمی انداختم تو را جای من می کشتند

حکایات خواندنی(۱۳)

حکمت شیخ

یکی از مبلغان مسیحی می خواست تو دین اسلام شبهه بندازه .

در هند اتشی درست کرد و یه قران از کاغذ معمولی و انجیلی از جنس نسوز داشت به مردم گفت

 اگه اسلام حقه این قران نمی سوزه و اگه انجیل نمی سوزه

 عده ای از حاضران متوجه میشن و به موضوع را به شیخ کاندهلوی می گویند

او سراسیمه به میدان خاضر می شود و با حکمت می گوید

ای مردم من  قران را در سینه از حفظ دارم و این  انجیل را

 با هم داخل آتش میشیم هرکه سوخت یعنی باطله

مرد مسیحی که می دونست چاره ای نیست فرار را بر قرار ترجیح داد 

حکایات خواندنی(۱۲)

سه حیوان بودند  اسب و الاغ و خوک

اول اسب شروع کرد گفت الحمد لله

خر و خوک بهش گفتند چرا؟ گفت مجاهدان سوار من میشند و جهاد می کنند الاغ و خوک ناراحت شدند و فکر کردند چی بگند

بعد از مدتی الاغ گقت الحمدلله گفتند چرا گفت حداقلش خوک نیستم که همش نجس باشم و کسی نزدیک من نشه خوک ناراحت شد

و فکر کرد خوک هم بعد از مدتی الحمدلله گفت بهش گفتند تو دیگه چی داری گفت حداقلش من روز قیامت خاک میشم و مثل آدم مشرک وبی دین در آتش جهنم نمی سوزم

حکایات خواندنی(11)

یه داستان

یه روز یا ادم ساده ای می ره شهر شما هم میدونید قدیمیا مجبور بودند اب رو با زحمت از چاه بکشند بالا  خوب می رسه شهر می بینه  ادمها به راحتی با پیچوندن یه شیر اب و بدست میارن خلاصه میره جلو می بینه یه لوله ۵۰ سانتی با یه شیره که به دیوار چسپوندن خوشحال میشه که به راحتی می تونه با این کشفش روستاشون را راحت کنه

میره مغازه و یه لوله با یه شیر می گیره  میره روستا و به دیوار می چسپونه و شیر رو باز می کنه می بینه هیچی نیس!!!!

خوب حالا فهمیدین منطور چیه؟؟؟؟ اگه نه الان میگم اون ادم ساده ماییم البته بعضی از ماها انسانها روستامون هم همین دنیایی که زندگی می کنیم حالا تفسیر داستان::

ادم دهاتی از پشت دیوار خبر نداشت که یه حوض هست و چه بند و بساطی هست  در و ا قع از پشت پرده بی اطلاع بود از سادگیش ما هم تو این دنیا غافل ازپشت پرده و اینکه چه بندو بساطی هست بعد از مرگ.............

برگرد به سوی خدا قبل از پشیمونی

ولایت فقیه قسمت سوم (شبهات ولایت مطلقه فقیه)


قسمت اول و دوم را حتما مطالعه کنید

 

دلالت روایت: مقبوله عمر بن حنظله، مشتمل بر دو توصیه ایجابی و سلبی است. از یک طرف امام صادق (ع) مطلقاً مراجعه به سلطان ستمگر و قاضیان دولت نامشروع را حرام معرفی می‌کند و احکام صادره از سوی آنها را گرچه صحیح باشد، فاقد ارزش و باطل می‌خواند و از طرف دیگر، شیعیان را برای رفع نیازهای اجتماعی و قضایی به مراجعه به فقهای جامع‌الشرایط مکلف می‌سازد. بنابراین:

ادامه مطلب ...

ولایت فقیه قسمت دوم(دلائل اثباتی ولایت فقیه)


ابتدا قسمت اول را با موضوع تبین ولایت فقیه بخوانید

 

به فرموده حضرت امام (ره) اگر کسی تصور درستی از فقه شیعه داشته باشد نمی تواند بگوید که فقیه نباید زمامدار امور باشد لذا تمامی افرادی که به مخالفت با مسئله ولایت فقیه می پردازند این تصور صحیح و جامع از فقه شیعه را در ذهن خود ندارند. یک موقع فقه را بایدها و نبایدهای عبادی یا رابطه انسان با خدا معنا می کنند مثل نماز و روزه و امثال آن و در بیانی دیگر آن را بیانگر روابط انسان با انسان های دیگر و جامعه تعریف می کنند. فقه در بیان احکام اجتماعی انسان ها هم حداکثری است.

ادامه مطلب ...

ولایت فقیه قسمت اول(تبیین ولایت فقیه)


مقدمه

  1. محتوای بحث ولایت فقیه موضوعی قدیمی است و به آغاز غیبت کبری حضرت ولی عصر (عج) بازمی گردد. عنوان "ولایت فقیه" عنوان جدیدی است و از زمان مرحوم نراقی و در زمان قاجار مطرح شده است. بحث ولایت فقیه را حضرت امام (ره) در کتاب "ولایت فقیه" و نیز در مباحث کتاب بیع به تفصیل بیان کرده اند. امام در کتاب ولایت فقیه فرموده اند: اگر کسی تصور درستی از ولایت فقیه داشته باشد قطعاً آن را تصدیق هم خواهد نمود. به عبارتی افرادی که ولایت فقیه را تکذیب کرده اند تصور درستی از آن در ذهن نداشته اند. در واقع اگر مسئله ولایت فقیه به خوبی تبیین شود بسیاری از شبهات مربوط به آن خود به خود رفع خواهند شد.
ادامه مطلب ...

حکایات خواندنی(10)

داستان آموزنده پادشاه پیر و امتحان فرزندانش

پادشاه پیری بود که می خواست یکی از سه پسر خود را برای سلطنت آینده انتخاب کند.روزی ، سه شاهزاده را صدا کرد و به هر سه نفر مبلغ یکسانی پول داد و از آنها خواست که قبل از عصر همین روز، چیزی بخرند و با آنها یک اتاق را پر کنند.
شاهزاده اول بسیار فکر کرد و با تمام پول برگ نیشکر خرید. اما با این برگها فقط یک سوم اتاق را پر کرد. شاهزاده دوم با این پول پوشال ارزنتر خرید .اما با این پوشال ها فقط نیمی از اتاق را پر کرد.
نزدیک بود آسمان تاریک شود.شاهزاده کوچک با دست خالی برگشت، دیگران بسیار تعجب کردند و از او پرسیدند:"تو چه خریده ای؟" او گفت در راه یک یتیم را دیدم که شمع می فروشد. همه پول را به او دادم و فقط چند شمع را خریدم. اما وقتی که شمع ها را روشن کرد، نور آنها همه اتاق را روشن کرد.